وبلاگ تفریحی و سرگرمی

با سلام . در این وبلاگ سعی شده تا لحظاتی شاد و سرگرم کننده برای شما دوستان عزیز فراهم بشه ... شاد و سربلند باشید

وبلاگ تفریحی و سرگرمی

با سلام . در این وبلاگ سعی شده تا لحظاتی شاد و سرگرم کننده برای شما دوستان عزیز فراهم بشه ... شاد و سربلند باشید

محض خنده.....


1- اگه اسمم مراد بود اونوقت زندگی بر وفق هوشنگ می شد.

2- آیا می دونید که با زدن راهنما می تونید سرعت ماشین کناری تون رو تا چندین برابر افزایش بدین؟

3- داشتم تو اتوبان می رفتم دیدم یه بچه ای رو موتور خوابش برده بود و داشت می افتاد، باباش هم اصلا حواسش نبود. رفتم کنارش هر چقدر بوق می زدم نمی فهمید. آخرش رفتم جلوش و سرعتمو کم کردم تا ایستاد بهش گفتم: پس چرا حواست به بچه ات نیس؟
یه دفعه دو دستی زد تو سرشو گفت: اصغر پس ننت کووو؟



4- لاف جدید دختران دم بخت: من خواستگار پرایددار هم داشتم ولی قبول نکردم!

5- افسر راهنمایی یه آقایی رو به علت سرعت غیرمجاز نگه می داره.
افسر: می شه گواهینامه تون رو ببینم؟
راننده: گواهینامه ندارم. بعد از پنجمین تخلفم باطلش کردن.
افسر: میشه کارت ماشینتون رو ببینم؟
- این ماشین دزدیه؟
- آره همینطوره ولی بذار یه کم فکر کنم ... فکر کنم وقتی داشتم تفنگم رو می ذاشتم تو داشبورد کارت ماشین صاحبش رو دیدم!
- یعنی تو داشبورد یه تفنگ هست؟
- بله، همون تفنگی که باهاش خانم صاحب ماشین رو کشتم و بعدش هم جنازه اش رو گذاشتم تو صندوق عقب.
- یه جسد تو صندوق عقب ماشینه؟
- بله قربان همینطوره.
با شنیدن این حرف افسر سریع با مافوقش تماس می گیره. طولی نمی کشه که ماشین های پلیس ماشین مرد رو محاصره می کنن و سروان برای حل این قضیه پیچیده به پیش مراد می آد.
سروان: ببخشید آقا میشه گواهینامه تون رو ببینم؟
مرد: بله بفرمایید.
گواهینامه مرد کاملا صحیح بود!
سروان: این ماشین مال کیه؟
مرد: مال خودمه جناب سروان، اینم کارتش.
اوراق ماشین درست بود و ماشین مال خود مرد بود.
- میشه خیلی آروم داشبورد رو باز کنی تا ببینم تفنگی تو اون هست یا نه؟
- البته جناب سروان ولی مطمئن باشین که تفنگی اون تو نیست.
واقعا هم هیچ تفنگی اون تو نبود.
- میشه صندوق عقب رو بزنین بالا؟ به من گفتن که یه جسد اون توئه.
- ایرادی نداره.
مرد در صندوق عقب رو باز می کنه و صد البته که جسدی اونجا نیست.
سروان: من که سر در نمی آورم. افسری که جلوی شما رو گرفته به من گفت که شما گواهینامه ندارین، این ماشین رو دزدیدین، تو داشبوردتون یه تفنگ دارین و یه جسد هم تو صندوق عقب ماشینتونه.
مرد: عجب! شرط می بندم که این دروغگو به شما گفته که من تند هم می رفتم!


6- سایپا داره یواش یواش به این نتیجه می رسه که اصلا پرایداش حیفه، نفروشه دیگه کلا

7- این خارجی ها با ابداع کلمه «lol» به جای Laughing out loud مثلا خواستن بگن ما خیلی مبتکریم اما قهرمانان ایرانی با ابداع خخخخخخ به جای «خیلی خوبه خدایی خیلی خندیدیم خیر ببینی» روی دست آنها بلند شدند!

8- امروز رفتم کفش بگیرم وایسادم پشت ویترین به فروشنده گفتم: آقا اون چنده؟
کفش رو ورداشت گذاشت تو کیسه گفت: 70 تومن مبارکت باشه!

9- جزوه امتحانی چیست؟
جسمی است سمی که در اولین تماس با دست یا حتی نگاه کردن به آن در کوتاهترین زمان ممکن، انسان را به خوابی عمیق فرو می برد.

10- زنگ زدم مامانم که بپرسم واسه تولد بابا چی کادو بگیرم؟
میگه از این ماهیتابه پیرکسا بگیر! اونایی که داشتیم شیکسته

11- از مزایای اینترنت در اینجا اینه که می تونید در زمان لود شدن برید توالت و حتی حموم!

12- این نصیحت «سیگار نکش، پسته بخور» مثل این می مونه که به یکی که داره کنار خیابون گدایی می کنه، بگی «گدایی نکن، پاشو یه سفر برو پاریس، روحیه ات عوض بشه!»
پسته کیلو 50 تومن!

13- یه ضرب المثل مادرونه هس که می گه:
این همه پول دادی یه بار هم تنت نکردی

14- موندم دو نفر که با همن چرا تا دعواشون می شه سریع میان می زنن «سینگل؟!»
والا منم با مامان بابام دعوام می شه ولی هیچ وقت نمیام بزنم «یتیم!»

15- داشتیم فیلم هندی می دیدیم سلمان خان با یه کلاش یه گردان زرهی رو نابود کرد. گفتم اینا خالی بندیه. بابام گفت خالی بندی اینه که راننده سیگار می کشه تو بوی سیگار می دی!

16- تا حالا دقت کردید تمام مریضا توی فیلما و سریالای ایرانی انتهای راهرو سمت راست بستری هستن؟!

17- زمین جایی است که مردمش هر چه را نمی فهمند مسخره می کنند.

18- طرز نمره گرفتن پسرا و دخترا از استاد مرد:
پسرا: استاد به جون مادرم خرج خونه و دانشگا رو خودم می دم. مادرم مریضه، بابام مرده، دو شیفت کار می کنم، واسه همین نتونستم خوب درس بخونم!
دخترا: استاد!

19- آقایون، خانوما باور کنید ثروت آرامش نمیاره ...
مثلا منی که ماشینم پرایده وگوشیم هم جی ال ایکس، آرزو دارم یکم آرامش شما رو داشته باشم!

20- کادویی که یکی از فامیلامون واسه عروسی دختر دایی مامانم آورده بود، اونقد دست به دست به عنوان کادو تو فامیل چرخید تا دوباره رسید به دست خودش!

نظرات 2 + ارسال نظر
مااهک دوشنبه 30 بهمن 1391 ساعت 08:27 ب.ظ http://www.darkmitra.blogfa.com/

سلام وبه باحالی داری به ما وبه منو دوستامم یه سری بزن
.
.
.
.
.
.
.
.
.حتما بیایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااینی میای؟

ali30lver چهارشنبه 9 اسفند 1391 ساعت 03:45 ب.ظ http://30lverclub.mihanblog.com

سلام. وبلاگ قشنگی داری. مخصوصا قالب وبلاگت. خوشحال میشم همدیگه رو لینک کنیم. به وبلاگ ماهم سربزن اگه لینک کردی خبر بده. ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد